روزنوشت های من

دیوانه تر از خویش کسی میجستم، دستم بگرفتند و به دستم دادند..! #جناب_سعدی

روزنوشت های من

دیوانه تر از خویش کسی میجستم، دستم بگرفتند و به دستم دادند..! #جناب_سعدی

همه چی از اونجا شروع شد که خوندن و یاد گرفتم و مامان جان سریعا اقدام کردن به معتاد کردن بنده به کتاب! بعد از اون حتی یک روز رو هم به یاد نمیارم که بدون خوندن و عشق به خوندن کتاب و متن گذرونده باشم D:
از اونجایی که نوشتن هم خیلی خوبه و من به چشم دیدم ک شبکه های اجتماعی اصلا نمیتونه جای وبلاگ و بگیره با پیشنهاد یه دوست (: وارد بلاگفا شدم.
ولی ناگهان تعداد زیادی وبلاگ در بیان دیدم ک عالی بودن.این همه حرف زدم ک بگم از بلاگفا سفر کردم به اینجا تا اونارو داشته باشم و از خدمات بیان هم بهره ببرم.
ممنون ک خوندین البته اگه خونده باشین D:

۱ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «دختر خوب» ثبت شده است

اصلا میدونید چیه ؟ همش از اون روزی شروع شد که رفتم یه وبلاگ و دیدم و خوشم اومد. بعد از توی اون وبلاگ وبای دیگه رو دیدم و از اونها هم خوشم اومد!
در همین راستا بعد از کلی کلنجار رفتن گفتم که نه وب خودم خوشگلتره ایناها رو لینکشونو میذارم :))
ولی رفتم دیدم ای دل غافل این بلاگفای حسود نمیذاره آدرسایی که مال بیان بلاگه بذارم :| یک_هیچ به نفع بلاگفا شد.
بعد با کلی حس عصبانی بودن اینجا رو افتتاح نمودم بلکه بتونم با نرم افزار مهاجرت وبمو از اونجا بردارم بیارم همین جا که بشه خونه جدیدم! ولی بازم بلاگفا یه ضربه دیگه و گــــــــــــل توی دروازه دو_هیچ شدیم و بلاگفا جلو افتاد :|
دیگه دیدم اینجوری نمیشه گفتم میرم به زورم که شده لااقل آدرس این خونه نوسازمو اونجا مینویسم که بالاخره بعد از کلی جنگ و دعوا تونستم یکی از دوستان و پیوند مغز استخوان بزنم به وبلاگ ولی بقیه هیچ هیچ هیچ :|  (شما هم یاد شاهین افتادین D: خودمم یادش افتادم)
دیدم بلاگفا سه _هیچ جلوعه و منم که نمیتونم هیچجوری آچمزش کنم پس ترجیح دادم مثل یه دختر خوب و البته تسلیم شده(شما به کسی نگیدا مثلا خودم خواستم) هم اینجا رو داشته باشم هم اونجارو.
اینجا مال اهل قلم! اونجا هم مال دوستای بلاگفایی
باشد که رستگار شوم :))
۴ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۲ شهریور ۹۵ ، ۱۰:۲۸
خاکستری روشن